طنز و واقعیت در نسخههای انتخاباتی دکتر پزشکیان، از شعار تا شوک
✍️اسدالله غلام پور
دکتر مسعود پزشکیان در کارزار انتخابات، با روپوش سفید امید و کیف چرمی پر از نسخههای نجاتبخش وارد میدان شد؛ وعده داد هر «ویروس فساد» را ریشهکن کند، «داروی عدالت» تزریق نماید و بیماران اقتصادی را از تخت بحران به سلامت برساند. اما حالا که چند صباحی از انتخابات گذشته، به نظر میرسد برخی نسخهها هنوز در قفسهٔ دولت خاک میخورند و بیماران همچنان در اتاق انتظار، میان امید و ناامیدی، نوبت میطلبند.
فرهنگ اقتصاد _ دکتر مسعود پزشکیان در کارزار انتخابات، با روپوش سفید امید و کیف چرمی پر از نسخههای نجاتبخش وارد میدان شد؛ وعده داد هر «ویروس فساد» را ریشهکن کند، «داروی عدالت» تزریق نماید و بیماران اقتصادی را از تخت بحران به سلامت برساند. اما حالا که چند صباحی از انتخابات گذشته، به نظر میرسد برخی نسخهها هنوز در قفسهٔ دولت خاک میخورند و بیماران همچنان در اتاق انتظار، میان امید و ناامیدی، نوبت میطلبند.
در روزگاری که مردم زیر بار تورم و گرانی و قبضهای رنگارنگ کمر خم کردهاند، سخن مسئولان حکم مسکن روانی دارد. جامعه، بیش از گزارش از عمق بحران، تشنهٔ پیام امید است؛ اما جنابعالی گاه چنان از بحرانها سخن میگویید که گویی خودتان گزارشگر تلویزیون بحرانی هستید نه رییس دولت! این در حالی است که رهبر انقلاب بارها مردم را به صبر، تلاش و امید فراخواندهاند.*
اما بپردازیم به نسخههایی که در ایام انتخابات پیچیده بودید و به بیمارستان واقعیت که در آن، داروها یا نرسیدهاند، یا تاریخ مصرفشان گذشته است:
۱. نسخه مبارزه با فساد، یادتان هست؟ همان شعار معروف: «هر پرونده فساد را باز میکنم و نور عدالت را بر آن میتابانم!» واقعیت اما چیز دیگری است. پروندهها باز شدند، اما در عمل بیشتر شبیه به کشوی میز باقی ماندند. فساد نهتنها کم نشد، بلکه بعضاً از قرص جوشان هم سریعتر رشد کرد!انگار جناب دکتر نسخهی شفابخش را نوشتهاند اما بیمارستان دارو ندارد، یا شاید داروخانه فقط برای دوستان خاص باز است. مردم هم با نسخه در دست، از این داروخانه به آن داروخانه میدوند تا شاید قرص عدالت گیرشان بیاید.
۲. حمایت از قشر ضعیف: در مناظرهها فرمودید: «دست بر شانه کارگر و معلم میگذارم.» اما گویا بعد از پیروزی، آن دست پرمشغله شد! در واقعیت، کارگران همچنان با دست خالی، و معلمان با حقوقی که حتی هزینهی گچ کلاس را نمیدهد، روزگار میگذرانند. گویی دکتر دستش را روی شانهٔ مردم گذاشت، اما سایهاش روی دیوار ماند. بیماران اقتصادی از دور، با اشتیاق به داروی وعدهدادهشده نگاه کردند، اما سرم معیشت هیچگاه به آنها وصل نشد.*
۳. وعده شفافیت و پاسخگویی: قول دادید «هر پروندهای را باز کنم تا مردم نور عدالت ببینند». اما نوری که تابیده شد، نه از خورشید عدالت، بلکه از چراغ قوهای ضعیف بود که فقط لبهٔ میز را روشن میکرد. مردم حالا باید با ذرهبین دنبال حقیقت بگردند. بعضیها میگویند نور عدالت شما بیشتر شبیه فلاش موبایل در تاریکی بود؛ چشم را میزد، اما هیچچیز دیده نمیشد!
۴. اصلاح سیستم اداری، فرمودید: «ساختار را باز میکنم و نظام اداری را بازسازی میکنم.» در عمل، سیستم اداری همچنان همان ماراتن قدیمی است: از امضا تا مهر، از نامه تا پاراف، از نوبت تا ارجاع! تنها تغییر محسوس، شاید رنگ اتاقها باشد که تازه شده، اما پشت هر در، همان صفهای قدیمی است. پزشک بهجای جراحی، ترکهای دیوار را رنگ زد. مردم خوشحال شدند از تمیزی، اما وقتی تکیه دادند، دیوار باز هم ترک برداشت!
۵.وعده بهبود اقتصادی و گشایش معیشت: شعار انتخاباتیتان همچون شعر شیرین بود: «افزایش درآمد، کاهش تورم، گشایش اقتصادی». اما اکنون مردم هر روز قیمتها را با ماشین حساب و ذکر صلوات دنبال میکنند. تورم نهتنها کم نشد، بلکه گویی از تزریق آدرنالین اقتصادی جان تازه گرفت. کارگزاران بانکی شما هم انگار مشغول تدوین پایاننامهٔ “چگونه دربارهٔ اقتصاد حرف بزنیم بدون اینکه کاری بکنیم” هستند. بیماران اقتصادی کشور هنوز در اتاق انتظارند و نوبتشان از شماره ۲۴ به ۲۵ که میرسد، نوبت صبح تمام میشود!
نسخهٔ نهایی، طنز تلخ واقعیت: جناب دکتر پزشکیان، شما در مناظرهها چون پزشکی قاطع، با نسخههای پرشور عدالت و امید وارد میدان شدید. اما در مطب واقعی دولت، نه از سرم امید خبری شد و نه از داروی عدالت. بیماران هنوز پشت در اتاق شما نشستهاند و منشی فقط میگوید: «دکتر فعلاً در جلسه است!»*
اما مردم، همانهایی که با ایمان به قرآن و نهجالبلاغهای که شما با شور تلاوت میکردید، به شما اعتماد کردند، امروز نه تلاوت میخواهند نه شعار. آنها نتیجه میخواهند، نه نسخه.
ای کاش دوباره همان قرآن را باز کنید، اما نه برای خواندن آیه در مناظره، بلکه برای عمل به آن در تصمیمگیری.
و در پایان، پیشنهاد برادرانه و دلسوزانه، این یادداشت را در دفتر خاطرات روزانهتان بنویسید؛ شاید روزی خواندید و لبخندی تلخ زدید. زیرا این نقد، از سر خیرخواهی است، نه خصومت.
رهبر انقلاب فرمودند: «به مردم و جوانان امید تزریق کنید» شما که پزشک هستید، حداقل این نسخه را بهدرستی اجرا کنید؛ چراکه امید، تنها دارویی است که هنوز کمی از آن در انبار کشور.
به اشتراک بگذارید:
لینک خبر: